- از دور
من بعيدٍ
معنی از دور - جستجوی لغت در جدول جو
- از دور
Distantly
- از دور
de manière distante
- از دور
מרחוק
- از دور
aus der Ferne
- از دور
здалеку
- از دور
z daleka
- از دور
遥远地
- از دور
à distância
- از دور
a distanza
- از دور
a distancia
- از دور
จากระยะไกล
- از دور
van een afstand
- از دور
遠くから
- از دور
dari jauh
- از دور
दूर से
- از دور
دور سے
- از دور
দূর থেকে
- از دور
kwa mbali
- از دور
издалека
- از دور
멀리서
- از دور
uzaktan
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرجی بزرگ تیره بزرگ دودمان، دلیر پهلوان شریف و بزرگ قوم، شجاع و دلیر و پهلوان
زیر دست فرو دست مطیع محکوم، سنخ هم سنخ، از طرف از جانب از قبیل، از عهدهء: این کار از دست... بر نمیاید) توضیح زم اضافه است
موجب و سبب و غرض: (و هیچ کاری نباشد و هیچ از بهری نباشد و آن از بهر محبوبست) (معرف بها ولد)، برای بخاطر (و گاه با (را) بکار میرود) : (رسم ناخفتن به روز است و من از بهر ترا بی سن باشم همه شب روز باشم با وسن) (منوچهری) (از بهر برزیگری را) (ترجمه تفسیر طبری ج 1 ص 46) (از بهر تصحیح اعتقاد اهل ایمان را) (کشف اسرار ج 1 ص 47) توضیح این کلمه زم اضافه است
سزاوار زیبا یق برازنده شایان: (فرستاد بر میمنه سی هزار گزیده سوار از در کارزار) (فردوسی) توضیح زم اضافه است
دور بعد، بار دوم